پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی در عراق

«دونالد رامسفلد» وزیر دفاع دولت بوش در جلسه کمیته فرعي مجلس نمايندگان اين دولت از درخواست ۳۸۰ ميليارد دلار بودجه نطامى براى پنتاگون در سال آينده دفاع کرد و «جان مورتا» از حزب دمکرات٬ حزب رقيب آقاى بوش در مخالف با او حقايق بديهى را بيان کرد که شنيدنى است!

«جان مورتا» گفت׃ آمريکا در عراق نه فقط با تروريسم نمي جنگد بلکه با حضور خود عملا به تروريسم دامن مي زند. و با اشاره به يک نظرسنجي از مردم عراق گفت: «هشتاد درصد از عراقي ها مي خواهند ما اين کشور را ترک کنيم. چهل و هفت درصد حمله به آمريکايي ها را موجه مي دانند. در استان انبار ۸۸ درصد از مردم کشتن آمريکايي ها را موجه مي دانند. هفتاد درصد خواهان يک جدول زماني براي عقب نشيني نيروهاي آمريکا هستند.»

آقاي مورتا گفت که تنها در حدود يکهزار عضو القاعده در عراق فعال هستند و شورشيان خارجي در کمتر از ۱۰ درصد از حملات انجام شده در عراق دخالت دارند. وي با تاکيد بر اينکه ۹۳ درصد از حملات توسط عراقيها انجام مي شود گفت که آمريکا در يک جنگ داخلي در عراق گرفتار شده است.

درمقابل رامسفلد بشدت برآشفته ميشود و به نمونه هاي درخشانى از «پيشرفتهاي اقتصادي و اجتماعي!» در عراق اشاره ميکند و ميفرمايد که׃ «اکنون بسياري از مردم داراي کانالهاي تلويزيوني ماهواره اي و تلفنهاي موبايل هستند.» اما دقيقاً توضيح نميدهد که کدام مردم از اين «مواهب اجتماعى و اقتصادى!» بهره مند شده اند؟

روزى نيست که مردم عراق٬ پير و جوان در کوچه و خيابان، در محل کار و منزل قربانى اينهمه «پيشرفتهاي اقتصادي و اجتماعي!» نشوند٬ بمب ها منفجر ميشوند٬ رگبارها شليک ميشوند٬ اسرا شکنجه ميشوند و به قتل ميرسند٬ زنها و کودکان طعمه ميشوند٬ فقر٬ دزدى٬ مرگ و نيستى در هر گوشه اى لانه کرده است٬ اما نگران نباشيد! جاى شکرش باقى است که مردم از «مواهب اقتصادى و اجتماعى!» بهرمند هستند.

شايد هرگز در تاريخ بشر به يمن وسائل ارتباط جمعى٬ حقايق اينهمه عريان در مقابل چشم جهانيان قرار نگرفته باشد٬ شايد در هيچ مقطعى دروغ بافتن و سياه را سفيد نشان دادن اينهمه وقيحانه٬ ناشيانه و ابلهانه با بوق و کرنا جار زده نشده باشد؟

حاصل حمله و اشغال عراق چيزى جز تقويت اسلام سياسى در کل منطقه و جهان و مسلح کردن اوباش اسلامى و دارودستهاى قومى و مذهبى نبوده و نيست.اما «آقاى رامسفلد» و منقدش «جان مورتا» سهوا يک حقيقت عريان وحشتناک را بازهم زير دستمال وقاحتشان پنهان ميکنند.

هر دو جناح حکومت در آمريکا وعده دمکراسى و کثرت گرايى را به مردم عراق و جهان داده بودند. ميليتاريسم و حمله به عراق برنامه هر دو جناح بود٬ لشکرکشى و «ساختن بهشت دمکراتيک!» خاورميانه٬ نقشه مورد توافق هر دو جناح جمهورى خواه و دمکرات هاى امريکا بود. اما منصفانه هم دمکراسى در عراق برقرار کردند هم کثرت گرايى. اما به چه معنى׃

دولتهاى امريکا و انگلستان ميتوانستند بعد از اشغال عراق فرمان برپايى احزاب سراسرى را بدهند! ميتوانستند به جاى سيستم ديکتاتورى و تک حزبى صدام حسين٬ سيستم چند حزبى را سازمان بدهند! هيچ چيز جلو دار آنها نبود! اما از همان آغاز جنگ اول خليج دارودستهاى قومى و مذهبى را مسلح کردند. مسلح شدن عشاير و باندهاى سياه مذهبى زير لواى فدراليسم انجام ميگرفت٬ دمکراسى اهدايى معنايش تکه تکه کردن و تقسيم بندى مردم برمبناى قوميت و مذهبشان بود٬ تکثر گرايى به جنگ مسلحانه بين اين باندها ترجمه عملى شد و»طرح فدراليسم» به جزو لاينفک برنامه ها و نقشه نظامى امريکا تبديل شده است. امروز اگر احزاب حامى آقاى بوش در عراق وجود ندارند اما دارودسته هاى قومى مسلح٬ حاميان ميليتاريسم آمريکايى هستند. همانطور که شيعيان مسلح بازوى نظامى و سياسى جمهورى اسلامى در منطقه محسوب ميشوند.

طرح «دمکراسى فدراليستى!» دولت امريکا هنوز به موضوع مورد مناقشه در رسانه ها تبديل نشده است به اين دليل ساده که اين طرح جزء غير قابل انفکاک برنامه هاى ميليتاريستى جهان غرب محسوب ميشود. اين برنامه اولين بار در سطح کشورهاى بلوک شرق به بوته آزمايش گذاشته شد و در عراق به شنيعترين شکل آن درحال اجرا است.

آقاى «رامفسلد حق دارد؛ «کانالهاي تلويزيوني ماهواره اي و تلفنهاي موبايل» وارد بازار عراق شده است و احتمالاً بازار بورس سهام کمپانيهاي هاى مربوطه در آمريکا رونق بيشترى گرفته اند.

اما مهمترين هديه ميليتاريسم غربى به مردم عراق و منطقه دمکراسى برمبناى قواعد قرون وسطايى يعنى کثرت گرايى قومى و مذهبى بود.