جمعی کردن مقاومتهای فردی

از اول مرداد رژیم اسلامی جنگ جدیدی را علیه زنان آغاز کرده است. جنگ خونین دو سه ماه اخیر کارساز نبوده است. به دستور خامنه ای نیروهای سرکوب دو برابر شده است. محدودیت ها سنگین تر شده است. جنگ بر سر مقدار حجاب و رنگ حجاب است. باور نکردنی است. در قرن بیست و یک زنان باید بر سر رنگ و شکل لباس شان با یک عده ارازل و اوباش درگیر شوند.

طی این دو سه ماه اخیر ارازل و اوباش حکومتی هر روزه به زنان یورش بردند. با چوب و چماق به جانشان افتادند. جریمه شان کردند، زندانی شان کردند. اما نتوانستند این نسل جوان را به زانو درآورند. این نسل جوان سر تسلیم شدن ندارد. مقاومت وسیع و گسترده در مقابل این یورش پاسخ زنان به رژیم ارازل و اوباش بوده است.

علیرغم اینکه مقاومت ها فردی است، علیرغم اینکه در مقابل این یورش وحشیانه هیچگونه اعتراض جمعی و متشکل سازمان نگرفت، اما گستردگی مقاومت به آن یک شکل جمعی میدهد. گویی در پس این مقاومت ها یک جنبش سازمانیافته وجود دارد. مقاومت در مقابل یورش های رژیم به ذهنیت کلکتیو جامعه بدل شده است. زمانی که عربده کشی های حکومت آغاز میشود و برای زنان خط و نشان میکشد، اکثریت زنان میدانند که کسی وقعی نخواهد گذاشت. دستورات و اوامر رژیم روی کاغذ میماند. از این رو است که خامنه ای دستور حمله وسیعتر و وحشیانه تر داده است. رژیم سوت حمله را با اعدام ۱۲ انسان آغاز کرد و فیلم آن را نیز «برای عبرت» همه پخش کرد.

هدف اصلی رژیم اسلامی خاموش و رام کردن همگانی است. عقب نشاندن مردم و مرعوب کردن جامعه است. اعدام ها، حملات و یورش ها، مامورین نقاب پوش، آفتابه انداختن به گردن جوانان همگی با این هدف سازمان یافته است. بنظر میرسد جمهوری اسلامی به سیم آخر زده است. اما بازگرداندن جامعه به دهه ۶۰ دیگر امکان پذیر نیست. حتی اگر برای یک مدت کوتاه مردم عقب بنشینند، سریعا نیروی شان را جمع میکنند و پیشروی میکنند. هر بار که تعرضات وحشیانه رژیم به این ترتیب خنثی میشود، به زانو درآوردن مردم سخت تر میشود.

اما مساله اینجاست که عقب نشاندن رژیم اسلامی به شکل پایدار با مقاومت های فردی امکان پذیر نیست. باید متشکل شد. باید متحد و تحت یک رهبری رادیکال تعرضات رژیم را پس زد و مقاومت را بشکل جمعی به تعرض بدل کرد. این تنها راه خلاصی از شر این رژیم منحوس است. در محلات، در محیط کار و درس جمع های آزادی زن را تشکیل دهید. بطور جمعی در مقابل ارازل و اوباش بایستید. این اولین قدم است. ما باید با هم رژیم را از پا بیاندازیم. به سازمان آزادی زن بپیوندید. یک مبارزه متحد و متشکل را علیه این نظام ارتجاع و سرکوب به پیش بریم.

فلسطین: سه دولت و سه محنت

جنگ میان حماس و الفتح به «پاک سازی» الفتح از نوار غزه و حماس از ساحل غربی رود اردن منجر شد. فلسطینی ها یک دولت میخواستند ظرف چند روز صاحب دو دولت شدند. طنز تلخ هرچه که باشد، دور جدیدی در مسئله فلسطین و در خاورمیانه شروع شده است. معادله سیاسی و اجتماعی ناشی از وجود دو دولت به معادله سیاسی و نظامی و بویژه انسانی ناشی از سه دولت تبدیل شده است. در پس این تحول یک زور آزمائی، شاید نهائی، برای تحمیل جغرافیای سیاسی مورد نظر بوش و دولت اسرائیل و متحد تازه یافته خود ناسیونالیسم پرو غرب فلسطینی الفتح از یک طرف و جنبش اسلامی حماس است که با اتکا به یاس ناشی از بی خاصیتی  و ناتوانی الفتح در مقابل فاشیسم اسرائیلی، فساد مالی و سیاسی تا مغز استخوان آن و بالاخره قدرت نو یافته جریانات اسلامی بعد از شکست آمریکا در عراق قصد تحمیل خود بر فلسطین را دارد. 

اخراج حماس از دولت فلسطین توسط محمود عباس یک جبهه بندی جدید را در خاورمیانه شکل داده است. ائتلاف دولت مذهبی اسرائیل و دولت «سکولار» الفتح علیه دولت مذهبی حماس و البته با حمایت مالی و سیاسی آمریکا و اروپا. محمود عباس که با سر به خدمت اهود عمر نخست وزیر اسرائیل میرود حتی از ملاقات با حماس خود داری مینماید. استراتژی اردوی غرب و اسرائیل این است که به فلسطینیان به قبولانند که در سایه حماس گرسنه و بی کار میماند و در پرتو حکومت الفتح مواد عذائی و پولشان را دریافت میکنند! این سناریو پوچ تر و ضد انسانی تر از آن است که شانس موفقیت داشته باشد. اگر استیصال میتوانست مردم فلسطین را به قبول موقعیت درجه دو وادار کند مسئله فلسطین سالها قبل حل شده بود. اگر دولت اسرائیل میخواست از هویت و توسعه طلبی مذهبی خود دست بردارد مسئله فلسطین به اینجا نمیرسید.  

اما حتی اگر تسلیم فلسطینیان به ضرب گرسنگی تحمیلی «دنیای متمدن» پیش برود و مردم قبول کنند که الفتح قدرت است، تازه مردم فلسطین به روزی بر میگردند که الفتح یک تنه در قدرت بود،  کلنی های یهودی بر ویرانه خانه و زندگی مردم فلسطین ساخته میشدند، مردم فلسطین در عمق یاس و استیصال به حماس رای دادند. مردم فلسطین اینبار باید بار دارو دسته جدیدی که نام دولت حماس را بخود داده است را هم تحمل کنند. فلسطین یک قدم دیگر به عراقیزه شدن و پاشیدن شیرازه های جامعه مدنی نزدیک شده است.