زبان بسیار مهم است

زبانی که باید برای توصیف یک موقعیت استفاده کنیم. آنچه امروز در یونان شاهد هستیم، از برخورد مرزبانان با مهاجران گرفته تا وضعیت مراکز اصلی در جزایر، کمپ‌ها و دیگر بازداشتگاه ها در سرزمین اصلی ، نتیجه مستقیم سیاست هایی است که زبان روزنامه نگاری آن را سیاست های سختگیرانه یا ضد مهاجرتی می نامد، اما در دنیای واقعی بدون این روحیه رمانتیک و ملایم زبان ژورنالیستی، که نتیجه مستقیم مزدوری برای این حاکمان است، به آن سیاست های فاشیستی و نژادپرستانه گفته می شود.

سیاست هایی که می گوید بگذارید آنها بمیرند، بگذارید آنها رنج ببرند تا اینجا را ترک کنند و به کشور مبدا خود بازگردند!

گفتن شرم بر شما کافی نیست. نه به این دلیل که آنها با مسئله شرم غریب هستند، بلکه شرم را به اهرمی علیه ما تبدیل کرده اند. این ما هستیم که باید از داشتن چنین مقاماتی در راس دولت ها شرمنده باشیم.ما از جنگ و حکومتهای خودکامه ای فرار کرده ایم که توسط همین دولتها حمایت می شوند.

سازماندهی اعتراضات سراسری علیه دولتهای راستگرا و نژادپرست و محاکمه ناقضان حقوق بشر یکی از راههای اصلی مبارزه با آنها است.این زبان که باید از آن استفاده کنیم، دروغ های دولت یونان و به طور کلی اتحادیه اروپا را افشا می کند. این به ما کمک می کند تا شکنجه سیستماتیک و نظامند رژیم بازداشت اتحادیه اروپا علیه پناهندگان و مهاجران را درک کنیم.

You must be held accountable

Days after the catastrophe, there is still no help from the Greek government or the «civilized» Western governments, which are deafening to the noise of «we are beside the refugees», «we will not leave the refugees alone». The Greek government has «generously» announced that tents will be set up for victims who have lost their shelter, and relocated unaccompanied children and adolescents in the camp from Lesvos.

Other «civilized» European states still refuse to accept asylum seekers, while at the same time talking about the need to defend Europe against asylum seekers and refugees from war and destruction, to reconsider the policy of preventing asylum seekers from fleeing Turkey to Europe.Victims of the invasions of Afghanistan and Iraq, fugitives from the war in Syria and the destruction of Libya and Yemen, fugitives from the artificial hell of world and regional powers, devastated cities and slaughterhouses that were once called schools, hospitals, universities and factories in the hope of achieving security They leave behind and are imprisoned in such camps like Moria.

The Moria catastrophe, from throwing thirteen thousand people in a camp with a capacity of three thousand people, with the least health and living facilities, turning it into an inescapable prison under the pretext of the COVID-19 outbreak, to the fire and its great human tragedy, and it is a small sign of absolute cruelty Western governments.Countering this organized and governmental atrocity, with the inhumane policies of the governments involved against the fugitives from their hand-made hell, is the first duty of civilized humanity in defending the life and human dignity of these citizens of the planet.

Human society should not tolerate this degree of cruelty and cruelty. He should not silently close his eyes to this unbridled savagery. The perpetrators of this organized atrocity, from the right-wing Greek government to its European partners, must be held accountable.

Things You Need to Know about Iranian Economy

The Iranian economy is facing many crises that need to be reformed in various areas. not only economists who constantly mentioned this point in the Iranian media, also all people know this. An economy that has historically suffered from high inflation, low employment, low economic growth, fluctuations, poverty and inequality, all of which occur in a society where citizens also face all kinds of political, religious, and gender discrimination.

Iran’s economic growth over the past decade has been extremely unstable as a result of deep political and economic crises. During the first five years of President Mahmoud Ahmadinejad (2005-2013), whit rising oil prices and the injection of oil dollars into the country’s economy, economic growth was relatively high, but at the same time, it fueled widespread poverty and unemployment. After the relative recovery of economic growth from 2009 to 2011, the escalation of the nuclear crisis and oil sanctions formed to one of the deepest recessions of recent decades at 2011 in Iran, so that Iran’s GDP falling about to 9%. The government of Hassan Rouhani, who took over the country after the deep recession of 2012,  it was incapable of generating significant economic growth, and most real non-oil economic growth in the eleventh government was no more than about 3% (year 2014). The government and its supporters believe that sanctions is the main cause of the economy crisis.

In the remainder of this article, I will attempt to investigate this claim by presenting statistics, figures and explanations of working conditions in Iran. Since this article is written for readers outside of Iran, there is naturally need to provide statistics and information that will make the article a little longer. It should also be borne in mind that this article does not address the foreign policy of Iran, which is itself part of the economic crisis, and I leave it to the another article.

read whole article

زندانیان کمپ موریا در دوره کروناویروس!

مقالات و گزارشهای مختلف و متنوعی در مورد وضعیت اسفناک ساکنین کمپ پناهجویی موریا در جزیره لسووس بصورت مداوم منتشر می شود. این گزارشها و مقالات راوی شهادت افراد مختلفی هستند که به شکلهای گوناگون تجربه سختیهای زندگی در این کمپ را دارند. در اینجا من یادداشت کوتاه سابرینا لی‌ساژ از فعالین ساکن در جزیره لسووس را ترجمه کرده ام که از نزدیک هم شاهد فعالیتهای خودش و سازمانش هستم. او مدیریت برنامه های سازمان بشیرا را به عهده دارد که به زنان و کودکان کمک می کنند. بشیرا خود بخشی از یک سازمان بزرگتر است.

طی هفته های گذشته و از زمان شیوع ویروس کرونا اتفاقات بسیاری افتاده است. یک سری حملات تشدید شده به سازمان های مردم نهاد و پناهندگان ساکن در جزیره لسووس رویداد که بسیاری از سازمان ها را وادار به توقف یا کاهش فعالیت های خود کرد. با توجه به مشکلات رو به رشد، مدیران مرکز بشیرا که به زنان و کودکان خدمات حمایتی می دهد، به دلایل امنیتی تصمیم به توقف فعالیتهای این مرکز گرفتند و به همکاران خود توصیه کردند که مراقب باشند.

سپس ویروس کرونا به لسووس رسید و همه را در قرنطینه قرار داد. واقعیت های سخت روزمره زندگی در موریا بدتر شد و برخی از زنان مرکز بشیرا به شدت به چالش کشید. چادر یکی از ساکنین که او را «ن» خطاب می کنیم، آتش گرفت که تعدادی دیگر از چادرهای اطراف را هم دچار حریق کرد. صبح زود بود و هرچند که «ن» در خواب بود، اما توانست کیف خود را که حاوی مقداری مدارک بود و همچنین برخی لوازم شخصی را بردارد و از آتش فرار کند. چندین نفر از جمله یک کودک در این حادثه جان خود را از دست دادند. هیچ کس از چادر «ن» زخمی نشد اما آنها اندک لوازم زندگی را که داشتند، از دست دادند.

«ف» و «ی» هنگامی که با دوستان خود بر روی چمنهای خارج از اردوگاه نشسته بودند و گفت‌وگو می کردند، از سوی گروهی مورد حمله قرار گرفتند. یک نفر چاقوی خود را روی گلوی یکی از زنان گذاشت و آنها را از پشت لگد زدند. تلفن یکی از زنان را به سرقت بردند در حالی که دست یکی دیگر از آنها را شکستند. «ف» و «ی» در این رویداد زخمی نشدند اما هنوز در شوک این واقعه هستند.

مصیبتهای کوچک، اما به همان اندازه مهم: پتوی «ف» به سرقت رفته بود. آنرا شسته بود و روی طناب آویزان کرده بود تا خشک شود. در اینجا همیشه باید مراقب لوازم خود باشید، این مثل یک مأموریت روزانه است که شما را آگاه و مشغول نگه می دارد و البته انرژی زیادی هم طلب می کند.

هنگام ورود به موریا، پتویی به شما میدهند که همه چیز است؛ دارایی ارزشمند و گرانبهایی که شما را از زمین سخت و سرد و همینطور هوای بسیار سرد جزیره محافظت می کند و حداقل لایه حفاظتی و آرامش بخش بین فضای بیرون و درون را که می توانید خود را هم با آن گرم نگه دارید به شما میدهد. بدست آوردن یک پتوی دیگر از مسئولان اردوگاه غیرممکن است. تلاش برای پیدا کردن یک تاکسی و یا اتوبوس برای رسیدن به شهر و تهیه یک پتو با هزینه شخصی هم برای «ف» غیر ممکن بود. تنها راه حل این بود که همه لباسهایش را برای خوابیدن در شب به تن کند. شنیدن این جملات در بین زنان مرکز بشیرا که ساکن کمپ موریا هستند تکراری و گسترده است.

در نهایت «ف» توانست از یکی از دوستانش پتویی را قرض بگیرد تا با سپری کردن چند شب دیگر، بتواند از تیم بشیرا پتویی تازه برای خود دریافت کند. همراهی با شبکه گسترده‌ای که بشیرا بخشی از آن است، یک راه حل و قدرت واقعی برای زنده ماندن از همه این مصیبت‌ها است.

زنان قربانیان خاموش در کمپ موریا هستند. آنها خشونتهای مختلف و متفاوتی را تجربه می کنند.

«ج» از طرف خودش، یک کانکس کوچک را با چند نفر از زنان به اشتراک گذاشته است. این کانکس توسط چادرهای دیگر خانواده‌های ساکن در کمپ احاطه شده است. طی هفته گذشته گروهی از جوانان این اردوگاه به این کانکس و زنان ساکن در آن حمله کردند. آنها سعی کردند قفل را بشکنند و دیوارهای کانکس را با چاقو تخریب کنند. این زنان خوشبختانه توانستند خود را درون کانکس مخفی کنند و کسی صدمه ندید. کمی بعد برخی از اقوام خانواده های افغانستانی که در چادرهای اطراف زندگی می کردند، به مهاجمان جوان یورش بردند و آنها محل را ترک کردند. به این ترتیب ترس و اظطراب نیز بر دیگر مشکلات این زنان افزوده شد.

نکته‌ای که می توان به این مجموعه رویدادهای تاریک افزود: تردد در جزیره محدود است و هرگونه جابجایی باید به اطلاع مقامات برسد آنهم در شرایطی که پلیس در خیابان ها حضور دائمی دارد. آزار و اذیت آشکار مردم رنگین پوست و مسلمانان از همه بیشتر نمایان است. به عنوان مثال، یکی از مددجویان سازمان SAO که حجاب داشت، به وضوح مورد هدف قرار گرفت و با خشونت کلامی و فیزیکی پلیس مواجه شد. در شرایطی که او از نظر قانونی هیچ مانعی مقابل خود نداشت و هرگز پیشتر بخاطر مسئله شیوع کرونا در خیابان متوقف نشده بود، اما از او خواسته شده بود که به خانه باز گردد.

حتی اگر من پیشتر هم این مسائل را میدانستم، برای من این وقایع بیشتر اثبات‌گر اهمیت مراکزی مانند SAIR Bashira شده است. این روزها زنان به دلیل شیوع ویروس کرونا نمی توانند موریا را ترک کنند، حتی ناقلین احتمالی هم. تاثیر شرایط وحشتناک حاکم در این اردوگاه به شدت بر روی همه چیز احساس می شود: از نظر روانی شکننده و همچنین اضطرابی که خود را به شکل رفتارهای خشن در مردم نشان میدهد. دشوار است که ببینیم مددجویان بشیرا پس از تحمل آنچه در گذشته تجربه کرده اند، دوباره در حال تجربه چنین مصیبت هایی هستند. با این وجود، این وقایع که می توانست وجود نداشته باشد، نیاز به وجود مرکزی مانند بشیرا و مرکز آمینا و SAO را نشان می دهد.