شور نجات یک انسان

دیشب، یکی از طولانی ترین شبهای زندگیم بود. فکر نمی کنم دیشب را فراموش کنم. ساعاتی پر از استرس، نگرانی. اشکها و لبخندهایی که با هر خبری بر صورتها نقش می بست. دیشب غیر قابل فراموش است. موجی از انسان دوستی، موجی از تلاش برای نجات زندگی، یکباره هزاران نفر در گوشه گوشه دنیا را فرا گرفت. باید انسانی از مرگ نجات داده می شد.

داستان حبیب را دیگر همه می دانند. جوانی که زیر شکنجه تفهیم شد که تروریست است و باید اعدام شود. اما…

از ساعت 10 شب، تلاشها برای نجات جان حبیب دو چندان شد. فراخوانهای برای تجمع مردم مقابل زندان مرکزی سنندج منتشر شد و بر اساس اخبار، جمعیتی بیش از 300 نفر مقابل زندان تجمع می کنند و خواستار لغو حکم اعدام حبیب می شوند. تجمع کنندگان را نیروهای سرکوبگر انتظامی و اوباش لباس شخصی محاصره می کنند و انها را تهدید به بازداشت و ضرب و شتم می کنند اما مردم بر خواست خود اسرار می کنند.

نیمه های شب، رئیس زندان به میان مردم می آید و به انها می گوید که حکم اعدام اجرا نمی شود و از آنها می خواهد که محل را ترک کنند. خواهر حبیب طی تماسی تلفنی می گوید: رئیس زندان گفت حبیب اعدام نمی شود اما ما باور نداریم و همچنان مقابل زندان می ایستیم.

وقتی انسانیت متمدن در یک صف واحد قرار گیرد، همین می شود که دیدیم. من خوشحالم که بگویم، امشب دوستان و هم قطاران زیادی یافتم. دوستانی که در کنارشان، با دیو اسلامی  حاکم بر کشورم برای رسیدن به آزادی و برابری جنگیدم. دوستان همگی خسته نباشید. زنده باد انسانیت

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.