انقلاب یا جنبش؟ تذکری بر یک تعریف

اخیرا سایت بالاترین اقدام به تولید برنامه های تلویزیونی می کند که مدعی است برای گسترش توان گفت‌ و گو است. مدیران این سایت مدعی هستند یکی از دلایل مسدود شدن گفت‌و گو در جامعه ایرانی مبهم بودن اصطلاحات و مفاهیم پایه در زبان فارسی است برنامه «مفاهیم و اصطلاح‌های سیاسی و اجتماعی» می‌کوشد تا تعریف‌های آکادمیک و پذیرفته این مفاهیم را به دست دهد.

بالاویزیون برنامه جدید خود را به توضیح مفاهیم جنبش و انقلاب اختصاص داده است. در مقدمه این بنرامه آمده است که در متون سیاسی، انقلاب تغییر بنیادین ساختار سیاسی و نظام حکومتیِ مسلط و جایگزینی آن با ساختار و نظام نو است. این جایگزینی می‌تواند از راه‌های مسالمت‌آمیز یا خشونت‌آمیز باشد

اینجا توضیح نکته ضروری است. انقلاب، خشونت نیست و صحبت از انقلاب مسالمت آمیز و یا خشونت آمیز طبقه بندی کاذبی است که هدف اصلی انقلاب یعنی تغییر و دگرگونی در ساختار سیاسی و اجتماعی را می خواهد بی اعتبار کند. در ثانی، جنبشهایی که منجر به دگرگونی کامل ساختارهای سیاسی و اجتماعی نشود، در ردیف انقلابات قرار نمی گیرند. در اینجا، انقلابهای انگلستان و استقلال آمریکا و همچنین هند جزو انقلابهای سیاسی و اجتماعی قرار نمی گیرند چون تغییری در ساختار سیاسی و اجتماعی روی نداد. تنها قدرت از یک جریان سیاسی (حکومت سلطنتی انگلستان) به یک ساختار سیاسی دیگر (حکومت دمکراتیک هندوستان) دست به دست شد و تغیرات بنیادین سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه روی نداد.

همچنین جنبشهای سیاسی و اجتماعی لزوما ممکن است به یک انقلاب نیانجامد اما می توانند در روند انقلابات نقش مهمی داشته باشند. برای مثال جنبش سبز در ایران، ضروریت انقلاب برای گذر از جمهوری اسلامی را در دستور کار گذاشته است. و یا جنبش های اعتراضی مصر که در ابتدا خواستهایی چون آزادی زندانیان سیاسی و آزادی بیان داشت اما با سرکوب حکومت وقت مواجه شد، در نهایت به راه حل انقلابی رسید.

از قطع یارانه ها تا شورش گرسنگان!

در هفته های اخیر بحث اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها دوباره داغ شده است. دولت و مجلس به عنوان باندهای درگیر در این موضوع، هر کدام دلایل مخالفت و موافقت خود رابا اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه؛ اعلام کرده اند. جلسات شبانه و چندین نشست برای رسیدن به یک توافق مبنی بر اجرا و یا عدم اجرای فاز دوم، که اکثرا بی نتیجه بوده است، برگزار کرده اند. دولت و مجلس هنوز به تصمیم نهایی برای اجرای فاز دوم نرسیده اند. به عبارتی اجرای فاز دوم هدفمندی فعلا با فشارها و مخالفت های مجلسیها، بویژه با تلاش مجلس برای جلوگیری از اجرای آن به شیوه دولت، در عمل به نتیجه باب دل دولتیها منجرنشده است. دولتی ها و احمدی نژاد مدام بر ضرورت اجرای فاز دوم تاکید داشته طرح و برنامه شان را تهیه کرده و به مجلس پیشنهاد داده اند که برای اجرای فازدوم هدفمندی، طرح افزایش ٣٠ درصدی قیمت حامل های انرژی، برای تامین اعتبار ١٠٠ هزار میلیاردتومانی برای پرداخت یارانه نقدی به مردم را در دست دارند. دولت بدین ترتیب در صدد است خیال مجلسیها را راحت نماید که قصد درخواست پول برای پرداخت یارانه نقدی به مردم از مجلس را ندارد، بلکه خودش اعتبار لازم را با طرحش تامین خواهد کرد. معنای این طرح دولت افزایش قیمت کل سوخت برای مثال بنزین بالا ٢ هزار تومان، با افزایش های بالای ٥٦ درصدی در قیمت گاز، آب و برق و… خواهد بود.

این در حالیست که به گزارش تابناک، چندی پیش استیو هانکه که معتقد است ایران دچار پدیده تورم حاد شده است، اعلام کرد که بر خلاف آمار اعلامی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران از نرخ تورم کشور، تورم سالیانه ایران با احتساب نرخ ارز در بازار آزاد برابر با 110 درصد است. امروز وی با توجه به نوسانات ارزی در ماه اخیر اعلام کرده است که تورم سالیانه ایران به 121 درصد رسیده است.

به این وضعیت باید فشار تحریمها را هم اضافه کرد. به گزارش کلمه به تبع قیمت ارز، تردیدی نیست که باید منتظر افزایش قیمت طلا و سکه، تمام کالاهای وارداتی، خودرو و حتی مسکن و اقلام خوراکی و … هم باشیم. این یعنی شبیه همان انفجار قیمت ها که در تابستان سال ۱۳۹۱ شاهد آن بوده ایم، احتمالا در چند ماه آینده نیز مورد انتظار کارشناسان است. به خصوص در روزهای منتهی به نوروز، بازار با توجه به تقاضای ثابت و زیاد، معمولا آمادگی شوک افزایش قیمت ها را دارد. حالا اینکه تاثیر این تحریم ها در قیمت ها، تا شب عید آشکار خواهد شد یا به فصل ابتدایی سال ۹۲ می رسد، از حالا قابل پیش بینی نیست.

اما جامعه ملتهب است، و این را در همه جا می توان دید. این روزها کمتر کسی از ایرانیان هست که از شدت گرفتن تحریم های اقتصادی بی خبر باشد، و کمتر جایی است که این روزها مردم شاهد بحث درباره تحریم ها و گرانی های ناشی از آن نباشند. در تاکسی و اتوبوس و مترو، در ادارات و کارخانجات یا در جلسات و میهمانی ها، هرجا که مردم دور هم جمع می شوند، نگرانی های خود را از انفجار مورد انتظار به اشتراک می گذارند.

فقر و گرانی

بدنبال سی سال حاکمیت رژیم اسلامی و تعرض هر روزه اش به معیشت و زندگی کارگران و توده های میلیونی مردم، فلاکت بیسابقه ای بر گرده جامعه حاکم شده است. نکته اینجاست که امروز اقتصاد این کشور به حد فروپاشی رسیده است، تحریم های اقتصادی غرب و آمریکا بر وخامت اوضاع افزوده است، کارخانجات یکی بعد از دیگری به حال تعطیلی و ورشکستگی در آمده است و این میان کارگران و مردم هستند که دارند قربانی میشوند. در چنین وضعیتی و با افزایش هر روزه قیمت ها، زندگی و معیشت توده های میلیونی مردم به تباهی کشیده شده است.

در ماههای اخیر اخبار و گزارشات متعددی از اخراج های گسترده کارگران در رسانه های حکومتی منتشر شده است. اخبار و گزارشاتی که حاکی از شدت گرفتن بیکارسازیهای گسترده در تمام رشته های صنعت تولیدی و خدماتی دارد. جدید ترین این اخبار، خبر مربوط به اخراج بیش از یک میلیون کارگر قراردادی و پیمانی در امسال می باشد. در کنار اخراجهای میلیونی، نبود حداقل تامینات اجتماعی برای کارگران بیکارشده، افزایش روبروز تعداد بیکاران، سودهای افسانه ای سرمایه داران و ابعاد دزدیهای کل نظام هم هر روز افزایش می بابد. روزی نیست که خبری در مورد دزدیهای میلیاردی در رسانه های حکومتی نیاید. در ماجرای طرح»حمایت از تولیدات ملی» به اعتراف خودشان نزدیک به ٤ هزار میلیاردتومان را عملا خورده اند. در دزدی ٣ هزار میلیاردی هم همینطور. پا به پای این دزدیهایشان درآمدهای صدها میلیاردی نفتی و گازی را دارند که در کنار لفت و لیس هایشان، هزاران میلیاردتومان را صرف دم و دستگاه سرکوب و حکومتشان برای حفظ نظامشان می کنند. برای تامین هزینه های حکومت و سر پا نگه داشتن «کمبود نقدینگی»، ندارند. صدها میلیون دلار برای سرپا نگه داشتن رژیم اسد داده و میدهند. به حزب الله لبنان و حماس و دارودسته های تروریست اسلامی میلیونها دلار کمک می کنند. صد ها میلیارد تومان صرف ساخت وساز قبور امامانشان کرده و می کنند … وقتی پای پرداخت دستمزد کارگر، بیمه بیکاریش به میان می آید،»کمبود نقدینگی» دارند و…

حالا در مقابل همه اینها ما با جامعه ای روبروییم که به حد انفجار رسیده و جنبش اعتراضی کارگری یک رکن مهم اعتراضات مردم است. از همین روست که ترس از انقلاب به کابوس هر روزه رژیم اسلامی تبدیل شده و این خود بر نزاع باندهای مختلف حکومتی شدت داده است.

+ در همین رابطه مصاحبه سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران را با جعفر عظیمزاده، از فعالان جنبش کارگری بخوانید.

163326_329086117209541_141731746_n

انقلاب زنانه

انقلاب زنانه اولین بار در ایران توسط منصور حکمت لیدر و موسس حزب کمونیست کارگری به میان کشیده شد. حال دختران اکراینی چنین اهدافی را در سراسر جهان بب پیش می برند. امروز 2 اکتبر در برنامه الجزیره مصاحبه ای بود که لیدر گروه فمن اینا شوچنکو پلاتفرم سیاسی اشانرا اینطور بیان کرد که حقوق زن جهان شمول است ربطی به یک کشور و دو کشور ندارد . فمینیست مخالف او که روی خط نسبیت فرهنگی بوده همانی که حکومت های طالبان و رژیم اسلامی را شایسته فرهنگ خود این کشور ها می دانند با او مخالفت کرد و گفت نباید این را به سایر کشور ها کشاند بلکه باید زنان همان امکاناتی که به آنها می دهند از آن انتخاب کنند. در این مصاحبه که میبنید، لیدر این گروه در مقابل این سیاست دول غرب و بوجود آورندگان حکومت طالبان از زنان و حقوق اشان دفاع کرد.

در ضمن در یک تظاهرات دیگر این زنان در پاریس در منطقه مسلمان نشین شهر لخت رفتند و به زنان مسلمان فراخوان می دادند که حجاب های خود را دور بیاندازید و لخت شوند . و فریاد می زدند که این لباس شایسته انسان آزاد شده از بردگی جنسی مذاهب و دیکتاتور ها نیست!

امیدواریم این دختران محبوبیت بسیاری در میان ایرانیان مخصوصا زنان ایران بیابند چون در واقع مبارزه ما را برایمان انجام میدهند! دست اشان درد نکند! راه اشان پیروز و به امید اینکه واحد های فمن در ایران شروع به نظج گرفتن کند. این اعتراض عریان را الیا المهدی در مصر شروع کرد و مریم نمازی یکی از رهبران حزب کمونیست کارگری در انگلیس به پیش برد که تقویم اعتراض عریان توسط او و فعالین دیگر 8 مارس امسال منتشر شد (#). فیلم دیگری در وبلاگ مریم است که کادر های حزب کمونیست کارگری در یک اعتراض عریان هر کدام آمدند بیانیه اعتراضی خودشان را علیه حجاب این پرچم بردگی زن خواندند!

این جنبش جهانی است که شروع اش از خود ایران بوده و زنان و مردم دنیا از روی مبارزه زنان ایران و رهبران آتی اشان از همین الان خط می گیرند!

«تونس تونس، ایران نتونس»؟

این مصاحبه من با مصطفی صابر است که در نشریه جوانان کمونیست این هفته منتشر شد. بخشی از مصاحبه را اینجا می خوانید:

سیاوش شهابی: مردم تونس با قدرت انقلاب خود دیکتاتور این کشور را فراری داده و تا آنجا پیش رفته اند که حاضر نیستند حضور حتی یک نفر از عناصر دولت قبلی را در مناسبات سیاسی جدید بپذیرند. فعلا این جامعه قدم به قدم در حال بدست آوردن خواسته های خود است و قوی هم پیش می رود. در ایران اما، انقلاب تونس موجی از شور و شعف را به همراه آورده است. مردم و مخصوصا جوانان وضعیت تونس را پیگیری می کنند و برایشان بسیار مهم است که چه اتفاقی دارد آنجا می افتد و حتی سعی می کنند راهکارهایی هم به جوانان تونسی بدهند. در این بین، سوالی ذهن همه از ناظران و مفسرین سیاسی تا مردم عادی را مشغول کرده است: اتفاقی که در تونس افتاد، چرا در ایران روی نداد؟ یا بنا به این قول مشهور جوانان ایران که فورا در همه جا پخش شد: چرا «تونس تونس، اما ایران نتونس»؟

مصطفی صابر: این عبارت «تونس تونس، ایران نتونس»، یک مشاهده طعنه آمیز و انتقادی صحیح دارد که به آن می پردازم. اما نه واقعیت ایران و نه تونس را درست بیان نمی کند. انقلاب تونس تازه قدم اول را برداشته و هنوز راه پر پیج و خمی در پیش دارد که «بتونه» به اهداف خود برسد. به عبارت دیگر «تونس تونس» کمی شتابزده است. از سوی دیگر انقلاب ۸۸ در ایران تاثیرات فوق العاده ای داشته (از جمله خود همین انقلاب تونس از آن تاثیر گرفت) و جامعه ایران همچنان در یک وضعیت انقلابی و آماده انفجار بسر میبرد. برای مثال این اعدام های دیوانه وار جمهوری اسلامی مگر علیه چه چیزی است؟ جز این است که رژیم اسلامی سرتاپا در بحران و اختلاف درونی، رسوا تر و منزوی تر از هر زمان، غرق در یک فلج کامل اقتصادی و بن بستی همه جانبه، از وحشت انقلاب و اعتراض مردم (و بقول خودشان «فتنه ای دیگر») هر هشت ساعت یکنفر را به قتل میرساند؟ به عبارت دیگر «ایران نتونس» هم ماجرایی پایان یافته نیست. حتی خود همین عبارت طعنه آمیز جوانان ایران بطور ضمنی اینرا در خود دارد: ما هم از تونس یاد بگیریم و دیکتاتور را فراری دهیم!…

متن کامل مصاحبه در سایت روزنه.کام